از گذشته دور دغدغه و پرسشی جدیِ در محیط خلوت- شلوغ ذهن انسان در
گردش است که راه درست فکر کردن و اندیشیدن کدام است؟؛ تفکر و
اندیشه درست را از نادرست چگونه میتوان تشخیص داد؟ . احتیاج آدمی
به یافتن روشی برای جلوگیری از خطا در اندیشه و فراگیری روش درست
فکر کردن،
شرايط تاريخيی که تحت آنها پديدارهايی مانند «اخلاق خير و شرّ
سر بر میآورد و ارزيابی مستقل اين گونه ارزشها — را نيچه در تحليلی پيچيده و سه
بخشی عرضه میکند. او ابتدا نشان میدهد که اخلاق خير و شرّ را بايد محصول يک
موقعيت تاريخی مشخص، توزيع نامتساوی قدرت و فرهنگ خدايگان و بندگان دانست و آن را
در تباين با اخلاق اشرافی مبتنی بر پست و والا و بهمنزلهی عصيان عليه چنين اخلاقی
درک کرد.
در زمانه
های دور پادشاهی بود که میخواست معنی و مورد بکار برد عذر بدتر از
گناه را بداند. از هر کسی جویا شد، ولی هیچ کسی نتوانست شاه را
قناعت دهد. از قضا روزی درویشی پیدا شد و ادعا کرد که او میتواند
به اعلیحضرت بفهماند که "عذرِ بدتر از گناه " چیست.