زندگی

دورنمای جهان چند قطبی

برگردان: سيامک سلطانی

OpEc.ru    مصاحبه آلکساندر دوگين با سايت اينترنتی

 

-سمت گيری‌های کنونی نشان می‌دهند که روسيه قصد دارد تا دوباره در نقش يک قطب جهانی و به مثابه "ابرقدرت در عرصه انرژی" خود را مطرح نمايد. در عين حال اروپا و آسيا- منظور چين و هند نيز، در کنار قطب واقعا موجود آمريکا، می‌توانند بر کسب اين موقعيت حساب نمايند. شما جهان قبل از پرسترويکا و تبديل شدن آن به جهان يک قطبی را چگونه می‌بينيد و ارزيابی شما از وضعيت کنونی جهان چيست؟ چه کشوری توانايی آن را دارد که برای کسب عنوان قطب بودن، مدعی گردد؟

آلکساندر دوگين: درحال حاضر فقط يک قطب وجود دارد، که آن هم ايالات متحده آمريکا است. جهان چند قطبی، مدلی است که می‌تواند به عنوان جانشين مطرح گردد، اما برای تحقق آن، اراده و نيرو لازم است. همان گونه که سرمايه‌داری وجود دارد سوسياليسم نيز می‌تواند وجود داشته باشد؛ به همان گونه نيز ضمن وجود جهان تک قطبی، اين امکان وجود دارد که جهان چند قطبی هم شکل گيرد. به معنايی می‌توان گفت که جهان چند قطبی دورنمايی است انقلابی.
از نگاه تئوريک در سيستمی اين چنين چند قطبی، نه دولت‌ها، بلکه فقط "مساحت‌های وسيع" هستند که می‌توانند قطب محسوب گردند. به بيان ديگر، دولت‌ها نمی‌توانند قطب باشند؛ قطب مفهومی است بزرگتر از دولت.
من جهان را چهار قطبی می‌بينم. در اين جهان قطب اروپايی، و يا حتّی قطب اروپايی – آفريقايی؛ قطب اروآسيايی، يعنی روسيه به همراه ديگر دولت‌های اروآسيايی؛ قطب اقيانوس آرام و قطب عملا موجود آمريکايی که تحت تاثير برتری گلوبال، در ميان اقيانوس‌های آرام و آتلانتيک، محدود شده است. هريک از اين "قطب- منطقه‌‌ها " نيز می‌تواند ساختاری قطبی داشته باشد.
"قطب- منطقه‌ها" دولت‌ها و يا تمدن‌های جداگانه‌ای نيستند؛ حتی ازاين هم فراتر، آن‌ها تعدادی از "دولت‌های بزرگ" را نيز دربر می‌گيرند. "مساحت وسيع" در قاره اروآسيايی، که در قطب اروآسيايی شامل می‌شوند در برگيرنده روسيه به همراه کشورهای اتحاد مستقل (اس- ان- گ)، و همچنين پاکستان و ايران است. در قطب اقيانوس آرام، چين و ژاپن به مثابه دو دولت متفاوت در سمتگيری، وليکن قدرتمند حضور دارند. در قطب ارو- آفريقايی مدل اروپايی ، آفريقايی و عربی و در قطب آمريکايی نيز آمريکای شمالی و جنوبی حضور دارند. بدين ترتيب می‌توان گفت: جهان چند قطبی، چنان تصويری از جهان ارائه می‌دهد که مرزها در آن نه بين دولت‌ها بلکه در بين تمدن‌ها ترسيم می‌شوند. اين همان آلترناتيو جهان گلوبال و يا جهان تک قطبی امروزی است که درآن فقط ايالات متحده آمريکا است که همه تصميم‌ها را می‌گيرد.
بدين ترتيب اينکه آينده جهان به چه شکل خواهد بود- تک قطبی و يا چند قطبی- مسئله‌ای است تاريخی و مسئله‌ای است که مربوط می‌شود به پيروزی و يا شکست استراتژی انقلابی ژئوپليتيکی. در اينجا يا "انقلاب چند قطبی" پيروز خواهد شد و يا "ارتجاع تک قطبی" که اساس را گذاشته است بر حفظ وضعيّت کنونی و خواهان تثبيت جهان تک‌قطبی هژمونی آمريکايی، به شکلی ماندگار و بی‌بازگشت، است. هر دو اين‌ها هنوز زير علامت سئوال هستند، هرچند بايد پذيرفت که در شرايط کنونی آمريکايی‌ها در اوج اقتدار خود قرار دارند.
ايده جهان چند قطبی طرحی است مقدماتی از آلترناتيوهای ممکن و نه بيش از آن؛ هيچ کدام از آن‌هايی که دارای پتانسيل تبديل شدن به قطب هستند، نتوانستند تصميم به اقدامات عملی در جهت ترسيم جهان چند قطبی، اتخاذ نمايند. ضمن آن که امروزه به غيراز قطب آمريکا، هيچ قطبی به تنهايی، مستعد به ايجاد جهان چند قطبی که در آن فقط به نيروی خود اتکا داشته باشد، وجود ندارد. برای تحقق چنين وضعيتی، لازم است که اتحّاد نيرومندی از همه اين "مساحت‌های وسيع" بوجود آيد.
آمريکا تلاش خواهد نمود که آشکارا از شکل گيری چنين اتحادی که در آن چين، اروپا، ژاپن، هند، روسيه، کشورهای اس- ان- گ، جهان عرب و حتی آمريکای لاتين، هماهنگ عمل نموده و نيروی موازنه ايجاد نمايند، و يا اينکه برای رهايی از هژمونی تک قطبی آمريکا به يک ديگر کمک نمايند، جلوگيری کند.
روشن است که موفقيّت آمريکا به معنای موفقيّت ژئوپليتيک آتلانتيک است؛ و بدون ترديد اين اوج موفقيّت آتلانتيزم محسوب می‌شود. اما زمانی که آتلانتيزم برتری خود را در مقياس سيّاره تثبيت نمايد، آن وقت اين سئوال مطرح می‌شود که آيا آمريکا قادر به حفظ اين قدرتی که در نوع خود بی‌سابقه است، می‌باشد؟ ايجاد کردن و حفظ کردن دو مفهوم کاملا جداگانه هستند.

- آيا روسيه می‌تواند با تکيه بر ايده "ابر قدرت در عرصه انرژی"، چيزی که پوتين در يکی از سخنرانی‌هايش بدان اشاره داشت، مدعی کسب عنوان "قطب" گردد؟

آلکساندر دوگين: روسيه، بازيگری است مستقل. مسئله اين است که وسعت روسيه، علی رغم عظمت آن، برای "قطب" بودن کافی نيست. برای تبديل روسيه به يک قطب، لازم است که در وحله نخست کشور‌های اس- ان- گ (منظور اتحاد جمهوری‌های مستقل است- مترجم) در يک چارچوب اقتصادی- انرژيتيک- استراتژيک متحّد شوند، و در وهله دوم با کشورهايی در مناطق جنوبی نظير ايران و يا حتی با پاکستان و هند، پيمانی استراتژيک منعقد نمايند. برای تبديل شدن به يک قطب، روسيه هنوز کمبودهای بسياری دارد.
از طرف ديگر، روسيه، با اتکاء به موقعيت ژئوپليتيک اروآسيايی خويش، کليد سيستم چند قطبی محسوب می‌شود؛ زيرا که لازمه حفظ موقعيت برتر آمريکا در آن است که دوسر زنجيره ديگر "مساحت‌های مستعد به قطب شدن" به هم متصل نگردند؛ حلقه اصلی در اين زنجيره، روسيه است.
صرف‌نظر از اين که روسيه بمثابه ابر قدرت در عرصه انرژی، نمی‌تواند قطبی مستقل باشد، وليکن امکان وجود يک جهان چند قطبی منوط است به قاطعيت و موضع‌گيری و سمت‌گيری سياسی روسيه. اين موردی است که هم روسيه و هم ديگر شرکت کنندگان فرآيند جهانی بايستی آن را درک نمايند.

به ديگرسخن، در عرصه سياست جهانی، زمانی روسيه جايگاه کليدی خواهد داشت که به شکلی فعال در سياست حضور داشته و به عنوان مبتکر جهان چند قطبی عمل نمايد. تنها در اين حالت است که همه توان روسيه، از جمله در عرصه انرژی نيز، به حساب خواهد آمد.
اگر روسيه در سياست بين‌المللی غير فعال عمل نموده و با قناعت به موافقت با مواضع آمريکا، هيچ ابتکار عملی نشان ندهد، آن وقت شانس رسيدن به موقعيت ابرقدرتی برای روسيه، نزديک به صفر خواهد بود؛ زيرا که برای حفظ موقعيّت فعال، لازم است که سرمايه‌گذاری در سياست و همچنين سياست جهانی صورت گيرد.

-
آيا می‌توان "سازمان تجارت جهانی" و رابطه تجاری ميان کشورهای اس- ان- گ را همچون ابزاری در جهت نزديک کردن دو قطب قدرتمند اقتصاد، بررسی نمود؟ و آيا می‌توان گفت که ايجاد سيستم گمرکی مشترک در چارچوب اتحاد اقتصادی ارو آسيايی، آلترناتيوی است در برابر سازمان تجارت جهانی؟

آلکساندر دوگين: اولا- در سازمان تجارت جهانی نه دو قطب بلکه چند قطب وجود دارند. در آن هم اروپا و هم چين و آمريکا حضور دارند. ورود روسيه به اين سازمان از اهميّت اساسی برای اين مدل برخوردار نيست. اقتصاد روسيه بسيار ناچيزتر از آن است که بتواند در خلل وارد نمودن و يا تقويت موازنه نيروها در سيستم اقتصادی جهانی که رو به شکل‌گيری است، نقشی ايفا نمايد. ما در هر صورت مجبور به فروش نفت و گاز هستيم.
و اما در رابطه با بخش دوم سئوال که آيا سيستم گمرکی در چارچوب اتحاد اقتصادی اروآسيايی، آلترناتيو سازمان تجارت جهانی است، پاسخ منفی است؛ زيرا که اين اتحاد از نظر مقياس نه يک و يا چند مرتبه، بلکه چندين مرتبه کوچکتر از سازمان تجارت جهانی است. اين موضوعی است بسيار با اهميّت. "اتحاد گمرکی" ، گامی است در جهت تثبيت روسيه به مثابه يک "قطب"؛ که البته در وهله نخست به مثابه يک مدل سياسی و ژئوپليتيکی است که اهميّت می‌يابد. بله اين درست است که از طريق اين اتّحاد مواضع‌مان تحکيم می‌يابند؛ امّا اين اتّحاد را نمی‌توان جايگزين سازمان تجارت جهانی نمود، حتی رقيب هم نمی‌باشد. اين‌ها دو چيز کاملا متفاوت از يک ديگر هستند.
--------------
آلکساندر دوگين- نامزد دکترای فلسفه و از بنيان گزاران جنبش سراسر روسيه‌ای "اروآسيا " است.