وضعیت فقر در جهان

 

طبق آمار به دست آمده در سال ۱۹۸۱ تقريبا نيمي از مردم در فقر به‌ سر مي‌بردند. اين رقم ۵۰ درصد جمعيت جهان بود كه در سال‌هاي اخير به ۱۴درصد كاهش يافته است.

در سال‌هاي گذشته تعداد زيادي از مردم در فقر شديد به ‌سر مي‌بردند و تنها تعداد كمي از آنها از مواهب زندگي استاندارد بهره‌مند بودند. وقوع انقلاب صنعتي، جنگ‌هاي جهاني و هجوم بيماري‌هاي مختلف، سلامت و معيشت مردم را دستخوش تغييراتي كرد و با نوسان‌هايي كه داشت در نهايت به بهبود شرايط اقتصادي، افزايش جمعيت، كاهش مرگ و مير و سقوط فقر در سال‌هاي اخير منجر شد. بانك جهاني، اطلاعاتي را از سال 1981 در مورد فقر منتشر كرده بود كه بعد از آن محققان تلاش كرده‌اند به اطلاعاتي از زندگي مردم در سال‌هاي دورتر از آن دسترسي پيدا كرده و طبق آن فقر را بررسي كنند.

به گزارش روزنامه تعادل، در سال 2002 مقاله‌يي به چاپ رسيد كه در آن دو محقق به بررسي خط فقر و درصد آن از سال 1820 پرداختند. براساس اين تحقيق در سال 1820 اكثريت مردم در فقر شديد زندگي مي‌كردند و تنها تعداد كمي از آنها در رفاه بوده و استانداردهاي بالايي براي زندگي نداشتند. با نگاهي به رشد اقتصادي در 200سال گذشته مي‌توان به اين نكته رسيد كه اين ميزان از رشد اقتصادي به حدي بوده كه جهان را به طور كلي دگرگون كند و فقر را به حداقل برساند. در اين ميان افزايش جمعيت نيز مويد همين كاهش فقر است چراكه رشد جمعيت به معني افزايش استانداردهاي زندگي و كاهش مرگ و مير به‌ خصوص در كودكان است. طبق آمارهاي ارائه ‌شده، جمعيت در سال‌هاي اخير رشد 7برابري داشته است. اين آمارها نشان مي‌دهد كه اگر مردم همچنان در فقر به سر مي‌بردند، درآمد كافي نداشتند و از سلامت و استانداردهاي زندگي بي‌بهره بودند و در نتيجه شاهد چنين رشد جمعيتي نبوديم.

در بين اين سال‌ها طبق آمار به دست آمده در سال 1981تقريبا نيمي از مردم در فقر به‌ سر مي‌بردند. اين رقم 50 درصد جمعيت جهان بود كه در سال‌هاي اخير به 14درصد كاهش يافته است. با وجود آنكه هنوز تعداد زيادي از جمعيت جهان در فقر به‌ سر مي‌برند اما آمار حاكي از آن است كه فقر در اين سال‌ها با شيبي ملايم درحال سقوط است. در جهان كنوني ما، داده‌ها و آمارها نشان ‌مي‌دهد كه هر چه از سال 1990 به 2015 نزديك‌تر مي‌شويم، فقر با سرعت بيشتري درحال سقوط است.

 طبق بررسي «our world data » كه يك نشريه آنلاين در حوزه بررسي شرايط زندگي در جهان است، در صورتي كه رشد اقتصادي را شاخصي براي بررسي فقر در نظر بگيريم، مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه در سال‌هاي اخير هدف مبارزه با فقر به‌ درستي محقق شده است. گزارش ارائه شده به طور كلي به سقوط فقر در جهان پرداخته است. در اين ميان مناطق مختلف جهان به دليل موقعيت فرهنگي، اجتماعي، جغرافي و سياسي خود تفاوت‌هايي در رشد اقتصادي و سقوط فقر داشته‌اند.

 در اين ميان برخي ديگر از گزارش‌ها، آمارهايي را از فقر در قاره‌هاي مختلف نشان مي‌دهد. بر اين اساس به نظر مي‌رسد كه دو منطقه يعتي شرق آسيا و اقيانوس آرام بيشترين مبارزه را با فقر داشته‌اند به طوري كه كاهش از حدود 77تا 12درصد در اين مناطق مشاهده مي‌شود به ‌ويژه آنكه اين مناطق از پرجمعيت‌ترين مناطق جهان است. اين منطقه كه در سال‌ 1981 با 80.6درصد بيشترين درصد فقر در جهان را به خود اختصاص داده بود تا سال 1987 با شيبي تند به 58.68 درصد كاهش يافت و پس از تجربه اندكي افزايش دوباره به سمت افت فقر حركت كرد به طوري كه در سال 2012 به 7.21درصد رسيد.

بعد از آن «كشورهاي زير صحراي آفريقا» قرار دارند كه در بازه زماني 1990تا 2012 بررسي شده و با حركتي ملايم از 56.75 درصد در سال 1990 به 42.65درصد در سال 2012 رسيده‌اند. بعد از اين منطقه، جنوب آسيا قرار دارد كه با 58.9 درصد در سال 1981 در رتبه سوم فقر قرار داشت. جنوب آسيا با شتاب و نوساني كمتر از غرب آسيا حركت كرد و در سال 2012 به 18.57درصد رسيد. منطقه ديگر مورد بررسي امريكاي لاتين و كاراييب است كه با 23.87درصد فقر در سال 1981 تقريبا درصد كمي از فقر جهاني را به خود اختصاص داده بود كه بعد از مختصري رشد در سال 1984(معادل 27درصد) با كمترين نوسان در سال 2012 به 5.58 درصد رسيد. سپس آفريقاي ‌شمالي و خاورميانه در اين بررسي ديده مي‌شوند كه با 8.35درصد در سال 1985و حركتي ملايم و شيبي كند در سال 2012 به عددي معادل 2.7درصد رسيد. در اين ميان تنها آسياي مركزي و اروپا بوده كه با 1.9درصد در سال 1981 و نوسانات زياد و افزايش تا 7.81درصد در سال 1999 در نهايت به درصدي بالاتر از سال 1981 رسيد. بر اين اساس درصد فقر در اين منطقه به 2.1درصد رسيد كه نشان‌دهنده افزايش فقر در اين مناطق است.

در اين ميان بايد به شاخص‌هايي همچون تعداد جمعيت ساكن در اين مناطق، دولت‌هاي حاكم بر سرزمين‌ها و شيو‌ه اداره آنها نيز توجه كرد كه همگي باعث تغييراتي اساسي در ميزان بهره‌مندي از امكانات و در نهايت ميزان فقر در اين مناطق مي‌شود. طبق آمار ارائه شده شايد تصور عمومي اين باشد كه جهان در فقر زيادي به‌ سر مي‌برد و با توجه به جنگ و كشتار، درصد فقر رو به افزايش بوده است. با اين حال آمار ارائه شده حكايت از سقوط فقر و افزايش رشد اقتصادي در جهان دارد.