نصرت شاد

 

 خدای لامتناهی و فیلسوفان یاغی

فیلسوف شهید، فیلسوف انقلابی، فیلسوف قمارباز

 Giordano Bruno 1548- 1600

Saint-Simon 1760- 1825

 

 جردانو برونو ، مهمترین فیلسوف دوره رنسانس ایتالیا را سازمان تفتیش عقاید کلیسا در سال ۱۶۰۰ به اعدام محکوم نمود و در آتش سوزاند . او شاگرد ابن سینا و ابن رشد و کوئس مسیحی بود .

سنت سیمون ، سوسیالیست تخیلی در انقلاب فرانسه به علت شرکت در بورس بازی اوراق بها دار خود و کلیسا ، تمام سرمایه اش را از دست داد و ۲۰ سال آخر عمر را در فقر و تهیدستی بسر برد .

جردانو برونو ( ۱۶۰۰- ۱۵۴۸ ) ، محقق طبیعت و عالم خداشناسی در سال ۱۵۷۶ به اتهام کفر از یک دستگیری فرار کرد و ۴ سال در دانشگاههای مهم اروپا تدریس نمود و با دانشمندان زمان خود آشنا شد . او در سال ۱۵۹۱ به کشورش بازگشت ولی بر اثر خیانت دشمنان به چنگ سازمان تفتیش عقاید کلیسای روم افتاد و بعد از ۷ سال اسارت در زندان ،سوزانده شد و شهید گردید .

جرم او این بود که به پیروی از کپرنیک گفته بود که جهان نامحدود و بی نهایت است و در سیستم خورشیدی تکثر وجود دارد و کره زمین و منظومه شمسی ما، مرکز جهان و کائنات نیستند. در لحظه اعلان حکم اعدام، او خطاب به روحانیون قلابی مسیحی گفته بود که ترس و وحشت این تصمیم شما از ترس من بخاطر مردن ، بیشتر است “. حدود ۳ قرن بعد سکولارها در میدان محل اعدام جردانو برونو بیادش مجسمه ای بر پا کردند که اکنون مورد بازدید جهانگردان قرار میگیرد .

تصور برنو از جهان مادی، پانته ایستی است یعنی خدا و طبیعت یکی هستند و در تمام ذرات مادی جهان ، خدا وجود دارد . این تئوری او خلاف نظریه مکتب اسکولاستیک فئودالی حاکم در کلیسای آن دوره بود . برونو به تایید تئوری کپرنیک به دفاع از بی نهایت بودن عالم کائنات و وجود ۴ جهان باور داشت .

جردانو برونو خالق افکار دیالکتیکی مانند محدود بودن ، بی نهایت بودن ، احدیت ، تکثر ، عام ، خاص ، جهان خرد ، جهان کلان و غیره بود . او دارای افکار ماتریالیستی و ضد سازمان تفتیش عقاید کلیسا یعنی انگیزیزاسیون بود .

وی همچون کپرنیک میگفت نه زمین مرکز منظومه شمسی و نه منظومه شمسی مرکز کائنات است . وی نماینده نامحدودی و عظمت جهان بود و میگفت که در جهان مرکزی وجود ندارد و بی نهایت سیستم های خورشیدی وجود دارد .

در نظر جردانو تمام اجزاء جهان از ۵ عنصر آب ، هوا ، آتش ، زمین و اتر تشکیل شده اند و چون کرات دیگر نیز شامل این پنج عنصر هستند ، در آنجا هم احتمال زندگی برای انسان وجود دارد ، به این دلیل زمین و منظومه شمسی آن ، مرکز جهان لایتناهی نیستند .

در نظر جردانو چون خدا نیز بی نهایت است پس جهان نیز نامحدود است . خدا جهان را تشکیل داد و در همه جا در طبیعت هست پس فلسفه پانته ایستی پاسخگوی وجود خداست ، خدایی که خود بی انتها است نمیتواند خالق جهانی محدود باشد . خدا ولی ورای ماده است ، به این دلیل او نمی تواند موضوع فلسفه بلکه موضوع الهیات است . موضوع فلسفه ، طبیعت است یا بهتر؛ قوانین طبیعی .

در نظر برونو جهان دارای روح است و عقل اصل روح جهان است و هر چیز زیر تاثیر و مشمول شناخت عقل است . غیر از روح جهان و عقل ، عنصر سوم در جهان ، ماده است که منفعل نیست بلکه فعال است یعنی ماده ای متغیر و معتبر . اوحاد ریز تشکیل دهنده طبیعت و جهان ، مونادها هستند .

پانته ایسم برونو تعثیر مهمی روی افکار گوته ، اسپینوزا و متفکران رمانتیک گذاشت . تئوری مونادهای برونو تعثیر بزرگی روی افکار لایبنیتس داشت . به این دلیل برونو سنبل جنبش ضد کلیسایی ایتالیا در قرن ۱۹ بود . اثر دیگر او کتاب شور و شوق قهرمانی و زندگی شخصی نام دارد .

سنت سیمون (۱۸۲۵- ۱۷۶۰ ) ، سوسیالیست تخیلی، اتوپیست و متفکر اجتماعی فرانسه به پیشرفت و ترقی ایدههای روشنگری کمک نمود . بعد از پایان دانشکده افسری ،او در جنگ استقلال آمریکا زیر نظر جرج واشینگتن شرکت نمود و در سال ۱۷۸۹ در زمان انقلاب فرانسه به کشورش برگشت و رئیس کمیته انتخابات در انقلاب شد . سرانجام به دلیل افراط و تفریط در زندگی شخصی و خرید و فروش اوراق بهادار کلیسا ورشکسته شد و به فقر افتاد .

تاریخ در نظر سنت سیمون عبارت از تغییرات دوره های بحرانی زنده و انتقادی است . او اشاراتی برای شناخت تاریخ نمود که بعدها منجر به شناخت تاریخ مبارزات طبقاتی و دیالکتیک تحول تاریخی شد . او بجای استثمار انسان، استفاده جمعی از طبیعت را مطرح نمود .

سنت سیمون کارگران ، سرمایه داران و روحانیون مسیحی را تولیدکنندگان میدانست و خواهان لغو مزایای وراثت و تاکید روی توانایی تولیدی فرد نمود . در کتاب مسیحیت نو او خواهان عشق به همنوع برای کاهش فقر تودهها و آشتی طبقات نمود .

سنت سیمون یکی از مهمترین نمایندگان سوسیالیسم تخیلی است که به طرح نقشه و نظم برای یک جامعه بورژوایی پرداخت و میگفت باید شرایطی بوجود آورد تا انسانها در آن نیازهای خود را بطور ایده آل رفع کنند .طرح های اجتماعی سنت سیمون متکی به ایده کامل بودن انسان مربوط میشود . تمام نیرو و توانایی و ثروت انسان باید بطور ایده آل امکان شکوفایی داشته باشد و اقتصاد باید برای این هدف نقش مهمی داشته باشد چون اقتصاد موجب افزایش تولید و ازدیاد رفاه میگردد .

سنت سیمون مبلغ اصل به هرکس به اندازه توانایی هایش و از هرکس مطابق استعداد هایش بود . در نظر او فایده هرکس به اندازه دست آورد هایش برای جامعه است ، نه ریشه های اجتماعی مانند طبقه و قشر و صنف بلکه سهم هر فرد برای افزایش رفاه عمومی تعیین کننده جا و مقام او در اجتماع است .

در طرحهای اجتماعی سنت سیمون برابری و تساوی وجود ندارد ولی آنان ارثی و خانوادگی هم نیستند بلکه بسته به کوششهای اجتماعی فرد در تولید ملی دارند . او طبقه رهبری کننده را صنعتی مینامید البته نه به معنی امروزی آن بلکه کسیکه نقش و سهمی در تولید اجتماعی دارد . این طبقه در تعریف او شامل بازرگانان ، پیشه وران ، دهقانان ، بانکداران ، کارخانه داران و پرولتاریا است ولی بانکداران نقش مهمی دارند چون اقتصاد را هدایت میکنند . دانشمندان نیز در کنار صاحبان صنایع اهمیت خاصی دارند . همچنین هنرمندان که به طرح ایده آل جامعه آینده میپردازند .

سنت سیمون در آخرین اثرش یعنی کتاب مسیحیت نو به تاکید روی اخلاق و دین برای یک جامعه سالم میپردازد . در نظر او مهمترین عبادت و کار نیک ،عشق به همنوع است ، چون به نفع فقیر و ثروتمند است که مبارزه اجتماعی را کاهش دهند و موجب رفاه شوند . وظیفه اخلاقی ثروتمندان و دولت است که به نیازمندان کمک کنند . مارکس و انگلس از این طریق تحت تاثیر بعضی از افکار سنت سیمون قرار گرفتند .