اگر آمریکا باید کمونیست شود

 

 
 

 

 لئون تروتسکی

ترجمه: ژاله سهند

مقدمه از بین الملل چهارم

جبهه حمایت شده توسط سرمایه داری ، در تعقیب افسونگران witch hunters برعلیه ایده های مارکسیستی ، امروز هدفش اینست که این تصور غلط را بوجود بیاورد که کمونیسم بطور کامل با زندگی آمریکایی بیگانه و مخا لف رفاه مردم آمریکا است. در سالهای سی ، در امتداد گسترش سریع احساسات ضد سرمایه داری پس از رکود بزرگ، علاقه مندی توده ای قابل توجهی در چشم انداز یک آمریکای کمونیست بوجود امد. در این خصوص سردبیران مجله آزادی برای دست یابی به چشم انداز اجمالی آن چیزی که آینده کمونیست برای آمریکا در چنته داردد به تروتسکی روی اوردند.

*******

اعانه تروتسکی، خطاب به جامعه گسترده آلوده به تعصبات ضد کمونیستی و بیزارشده توسط استالینیسم، در کنکاش بود که نشان دهد که چه طرق پیشرفت گسترده ای توسط یک انقلاب سوسیالیستی پیروز شده در پیشرفته ترین کشور جهان برای آنها میسر خواهد شد . این مقاله در۲۳ مارس سال ۱۹۳۵ در مجله آزادی با عنوان بحث بسیار مورد نظردر مطبوعات ان زمان منتشر شد.

*******

اوت ۱۷، ۱۹۳۴

اگر امریکا در نتیجه مسائل و مشکلاتی که نظام اجتماعی سرمایه داری شما قادر به حل وفصل آنها نیست، روی به کمونیسم آورد، در خواهد یافت که کمونیسم به دور از استبداد بوروکراتیک غیر قابل تحمل وگروه بندی فردی، بوجود آورنده آزادی فردی بیشتر و وفور سهم بری بیشتر خواهد بود.

در حال حاضر بسیاری از مردم آمریکا کمونیسم را تنها در پرتو تجربه اتحاد جماهیر شوروی در نظر می اورند. آنها می ترسند که مبادا شورا گرایی در آمریکا برای آنان همان نتیجه مادی ای را به ارمغان بیاورد که برای مردم از لحاظ فرهنگی عقب مانده اتحاد جماهیر شوروی ببار آورد.

آنها وحشت دارند که مبادا کمونیسم سعی نماید که آنها را با تخت (۱) Procrustes متناسب نموده، و آنها به

سنگرمحافظه گرایی آنگلوساکسون به مثابه یک مانع فائق نیامدنی حتی برای رفرمهای احتمالا مطلوب اشاره میکنند. آنها استدلال می کنند که بریتانیای کبیر و ژاپن علیه حکومت شوراهای آمریکایی دست به مداخله نظامی خواهند زد. آنها مضطربند که مبادا آمریکایی ها در عادات لباس پوشیدن و رژیم غذایی خود مقید شوند، وادار شوند که با حیره قحطی زدگی زندگی را بگذرانند ، مجبور به خواندن تبلیغات رسمی کلیشه ای در روزنامه ها شوند، ناگزیرشوند که به مثابه مهری پلاستیکی برای تصمیم گیری که بدون مشارکت فعال خودشان اتخاذ گردیده به خدمت گرفته شوند و یا از آنان درخواست شود که افکار خود را برای خود نگه دارند و با صدای بلند رهبران شورایی خود را در ملاء عام، در ترس از زندان و تبعید ستایش نمایند.

آنها از تورم پولی، استبداد بوروکراتیک و نوار قرمز غیر قابل تحمل در به دست آوردن ضروریات زندگی وحشت دارند. آنها وحشت از استاندارد گذاری بی روح در هنر و علوم، و همچنین در ضروریات زندگی روزمره دارند. آنها وحشت دارند که تمام خودانگیختگی سیاسی و آزادی مفروض مطبوعات توسط دیکتاتوری یک بروکراسی هیولا گونه نابود شود. و آنها در تفکر اینکه مجبور به رانده شدن دریک سیالیت غیر قابل درک دیالکتیک مارکسیستی و فلسفه اجتماعی منظم شوند ، مرتعش هستند . آنها در یک کلمه وحشت دارند که امریکای شورایی معادل آنچیزی شود که به آنها گفته شده که روسیه شورایی به مانند آن است .

در واقع حکومت شوراها آمریکایی از شوراهای روسی متفاوت خواهند بود، همانگونه که پرزیدنت روزولت ایالات متحده آمریکا از امپراطوری روسیه تزار نیکلای دوم متفاوت است. با اینحال کمونیسم در امریکا تنها میتواند از طریق انقلاب بوقوع بپیوندد، درست همانگونه که استقلال و دموکراسی در آمریکا به وقوع پیوست. خلق و خوی آمریکایی پرانرژی و خشن است، وبر روی شکستن مقدار قابل توجهی از ظروف و گاریهای سیب پافشاری خواهد کرد قبل از آنکه کمونیسم بصورتی مستحکم بنیاد شود. آمریکایی ها پر شور و شوق و ورزشکارنند، پیش از آنکه متخصص و سیاستمدار باشند، و این امر بر خلاف سنت آمریکایی خواهد بود که بدون جانبداری وشکستن سرها، دست به ایجاد یک تغییر بزرگ زنند.

در هر حال، انقلاب کمونیستی آمریکا ، به لحاظ ثروت ملی و جمعیت خود در مقایسه با انقلاب بلشویکی در روسیه ، صرف نظر از آنکه چقدر هزینه نسبی آن عظیم باشد، بی اهمیت خواهد بود. به دلیل آنکه جنگ داخلی با سرشت انقلابی توسط تعداد انگشت شماری از مردان از بالا مبارزه نمی شود- ۵ یا ۱۰ درصد ی که مالک نه دهم ثروت آمریکا است، این تعداد انگشت شمار می توانند ارتش ضدانقلابی خود را تنها از میان طبقات متوسط ​​پایین استخدام نمایند. با این حال، انقلاب می تواند با نشان دادن انکه تنها شوراها می توانند چشم انداز نجات را به انها ارائه دهند ، به راحتی آنها را به زیر درفش خود جذب نماید.

همه کسانی که در پایین دست این گروه قرار دارند در حال حاضر از لحاظ اقتصادی برای کمونیسم آماده هستنند. رکود اقتصادی طبقه کارگر شما را ویران کرده است و ضربه ای خرد کننده به کشاورزان وارد اورده است، که در حال حاضر با سقوط طولانی مدت کشاورزی دهه پس از جنگ لطمه دیده است .هیچ دلیلی وجود ندارد که این گروه ها باید با مقاومتی مصمم با انقلاب مقابله نمایند ; آنها هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند، البته با ارائه آنکه رهبران انقلابی سیاست دور اندیشانه و ملایمی را به سوی آنان اتخاذ نمایند.

چه کسان دیگری بر علیه کمونیسم مبارزه خواهند کرد؟ محافظان جانی بیلیونرها و میلیاردرهای متعدد شما ؟ میلیونرهایی با ثروت چند میلیونی؟ملون ها، مورگانها، فورد ها و راکفلرهای شما ؟ آنها مبارزه را در اسرع آنکه موفق نشوند مردم دیگری را پیدا نمایند که برای آنها بجنگند، متوقف خواهند کرد.

دولت شورایی آمریکا یی ، قاطعانه فرماندهی بالای بانکها، صنایع کلیدی و سیستم های حمل و نقل و ارتباطا ت را در دست خواهد گرفت . سپس به کشاورزان ، به پیشه وران کوچک و صاحبان شرکتهای داد و ستد بخوبی وقت طولانی خواهد داد که به مسائل فکر کنند و ببینند که چگونه بخش ملی صنایع کارکرد خواهد داشت.

اینجا جایی است که شوراهای آمریکا یی می تواند معجزه ای واقعی بیافرینند. “تکنوکراسی” تنها تحت کمونیسم ، هنگامی که دستهای مرده حق مالکیت خصوصی و سود شخصی از سیستم صنعتی شما برداشته شود، می تواند به حقیقت به پیوندد. شجاعانه ترین طرح های کمیسیون هوور در مورد استاندارد کردن و عقلانی نمودن ، در مقایسه با امکانات نوینی که از طریق کمونیسم آمریکایی فراهم می آید، کودکانه به نظر می رسد.

صنعت ملی در امتداد دستگاه خط انتقالی در کارخانجات خودرو مدرن با تولید مداوم سازمان داده خواهد شد. برنامه ریزی علمی از کارخانه فردی بر گرفته خواهد شد و به تمامیت سیستم اقتصادی اعمال خواهد گشت . نتایج شگفت انگیز خواهند بود.

هزینه های تولید به ۲۰ درصد یا کمتر، از ارقام فعلی خود کاهش خواهند یافت. این، به نوبه خود، به سرعت قدرت خرید کشاورزان را افزایش خواهد داد.

برای اطمینان، شوراهای آمریکایی شرکت های غول پیکر زراعی خود را به مثابه مدارس اشتراکی داوطلبانه ایجاد خواهند کرد. کشاورزان شما به راحتی می توانند محاسبه کنند که آیا به نفع منافع فردی آنان بود که بمثابه حلقه هایی منفرد باقی بمانند و یا آنکه به جامعه به پیوندند.

همین روش برای پیوستن شرکتهای کوچک به سازمان صنعت ملی اتخاذ خواهد شد. با کنترل شورایی مواد خام، اعتبارات و سهمیه سفارشات ، این صنایع ثانوی می توانند حلال مشکلات نگه داشته شوند تا زمانیکه بصورت تدریجی و غیر اظطراری بدرون سیستم کسب و کار اجتماعی مکیده شوند.

بدون اجبار! شوراهای آمریکایی نیازی به توسل جویی به اقدامات جدی ای که شرایط ، اغلب به روس ها تحمیل کرده است،ندارند. در ایالات متحده، از طریق دانش روابط اجتماعی و تبلیغات، شما ابزار برنده شدن حمایت طبقه متوسط ​​خود را که در اتحاد جماهیر شوروی عقب مانده با اکثریت قریب به اتفاق بینوایان و دهقانان بی سواد خود ، دور از دسترسی قرار داشتند ، را دارید. این، علاوه بر تجهیزات فنی و ثروت شما، بزرگترین سرمایه انقلاب کمونیستی آینده شما است. انقلاب شما در سرشت خود ملایم تر ازانقلاب ما خواهد بود، شما، انرژی و منابع خو د را در درگیری های اجتماعی پرهزینه پس از تصمیم گیری بر روی مسائل اصلی، به هدر نخواهید داد; و شما در نتیجه سریعا به پیش خواهید تازید.

حتی شدت و وابستگی به احساسات مذهبی در آمریکا ، مانعی را بر سر راه انقلاب ثابت نخواهد کرد. اگر چشم انداز شوراها را در آمریکا در نظر گرفته شود، هیچ یک از بازدارندگان روانی به اندازه کافی ثابت نخواهد کرد که فشار بحران اجتماعی را بتعویق اندازد. این امر بیش از یک بار در طول تاریخ نشان داده شده است. علاوه بر این، نباید فراموش شود که خود انجیل بخشا حاوی کلمات قصار بسیار انفجاری است.

به عنوان مثال در مقایسه با تعدادی از مخالفان انقلاب شوروی، می توان به نبوغ مبتکر آمریکایی اعتماد کرد. این به خوبی ممکن است که شما میلیونرهای غیر متقاعد خود را گرفته و به برخی از جزایره زیبای برای همیشه بدون اجاره ، بفرستید، جایی که آنها می توانند هر انچه را که خوشایند انان است ، انجام دهند .

شما می توانید با خیال راحت اینرا انجام دهید، برای اینکه شما نیاز به ترس از مداخلات خارجی ندارید. ژاپن، بریتانیا و کشورهای سرمایه داری دیگرکه در روسیه دخالت نمودند نمی توانند هیچ کاری انجام دهند ،بجز آنکه بگذارند کمونیسم آمریکا به سرانجام رسد. در حقیقت ، پیروزی کمونیسم در آمریکا – این دژ محکم سرمایه داری – باعث خواهد شد که کمونیسم به کشورهای دیگر گسترش یابد. ژاپن احتمالا به صفوف کمونیستی حتی قبل از استقرار شوراهای آمریکایی خواهد پیوست . این بدرستی در مورد بریتانیای کبیر صدق می کند.

در هر صورت، این امر می تواند یک ایده دیوانه واری برای ارسال ناوگان اعلیحضرت بریتانیا بر علیه حکومت شورایی آمریکا ، حتی به مثابه یک حمله بر علیه نصف قاره جنوبی محافظه کارانه تر شما باشد. این امر می تواند نا امید کننده باشد و هرگز فرا تر از یک فرار نظامی درجه دوم نرود.

در عرض چند هفته یا چند ماه از استقرار شوراهای آمریکایی، پان آمریکنیسم یک واقعیت سیاسی خواهد بود.

دولت های آمریکای مرکزی و جنوبی بمانند براده های آهن به آهن ربا ، بسوی فدراسیون شما جذب خواهند شد. به همینگونه کانادا. جنبش های مردمی در این کشورها به حدی قدرتمند خواهند بود که در یک دوره کوتاه و با هزینه هایی ناچیز این پروسه اتحاد سترگ را به پیش خواهند راند. من آماده هستم که شرط ببندم که اولین سالگرد شوراهای آمریکایی، نیمکره غربی را خواهد یافت که به شوراهای متحده آمریکای شمالی، جنوبی و مرکزی ، با پایتخت خود در پاناما ،مبدل گردد.بدین گونه برای اولین بار دکترین مونرو معنایی کامل و مثبت در امور جهان خواهد داشت ، اگر چه نه آنی که توسط نویسنده اش پیش بینی شده است.

علیرغم شکایت برخی از محافظه کاران افراطی شما، روزولت برای متحول نمودن شوراهای متحده آمریکا آمادگی فراهم نمی سازد.

NRA هدفش نه از بین بردن ، بلکه تقویت پایه های سرمایه داری آمریکا به منظور غلبه کردن بر مشکلات کسب و کار شماست. نه عقاب آبی ،بلکه مشکلاتی که عقاب آبی ناتوان است که بر ان فائق اید ، کمونیسم را به آمریکا خواهد آورد. استادان “رادیکال” مغز های قابل اعتماد شما،انقلابی نیستتند: آنها فقط محافظه کاران وحشت زده ای هستند. رییس جمهور شما از “سیستم” و “عمومیت بخشیدن” متنفر است ،اما یک دولت شورایی، بزرگترین تمام سیستمهای ممکن است، کلیتی غول آسا در عمل است.

انسان در حد متوسط ، ​​سیستم یا کلیات ،هر دو را دوست ندارد. این وظیفه دولتمردان کمونیست شماست که سیستم را به حمل کالاهای مشخصی که انسان در حد متوسط ​​خواهان آن است مجهز نماید: مواد غذایی او، سیگار برگ، سرگرمی، آزادی انتخاب کراوات خود، خانه خود و اتوموبیل خود. این آسان خواهد بود که به او این وسایل رفاهی در شوراها آمریکایی داده شود.

اکثر آمریکایی ها توسط این حقیقت که ما در اتحاد جماهیر شوروی برای ساخت کل صنایع جدید باید از هیچ شروع می کردیم،گمراه شده اند. چنین چیزی نمی تواند در آمریکا اتفاق بیافتد، جایی که شما در حال حاضر مجبور شده اید در حوضه زراعی و تولید صنعتی خود کاهش ایجاد نمایید . در واقع تجهیزات تکنولوژیکی فوق العاده شما با بحران فلج گردیده و در حال حاضر خواهان آن است که مورد استفاده قرار گیرد. شما قادر به ایجاد سریع گام به گام مصرف توسط مردم خود از نقطه شروع احیای اقتصادی خود خواهید بود.

هیچ کشوری به مانند شما برای اینکار آماده نیست. در هیچ کجای دیگری بررسی بازار داخلی به چنین حدتی به مثل ایالات متحده آمریکا نرسیده است.این توسط بانک ها، تراست ها، بازرگانان فردی، تجار، فروشندگان سفر کننده و کشاورزان به عنوان بخشی از فوت و فن آنان بدست امده است. دولت شورایی شما به سادگی تمام اسرار تجاری را لغو کرده، تمام یافته های این تحقیقات برای سود فردی را ترکیب نموده و آنها را به یک سیستم علمی برنامه ریزی اقتصادی مبدل خواهد کرد. در این، دولت شما توسط وجود طبقه بزرگی از مصرف کنندگان با فرهنگ و منتقد کمک خواهید شد. با ترکیب صنایع ملی کلیدی، شرکتهای خصوصی و همکاری دموکراتیک مصرف کنندگان، شما به سرعت یک سیستم بسیار انعطاف پذیری را برای خدمت به نیازهای جمعیت خود توسعه خواهید داد.

این سیستم ساخته خواهد شد که نه با بوروکراسی و نه توسط پلیس ، بلکه با پول نقد بکار افتد.

دلار قادر متعال شما سهمی اساسی در ساختار جدید سیستم شورایی شما ایفا خواهد کرد. این یک اشتباه بزرگ است که سعی کنید “اقتصاد برنامه ریزی شده” را با ” مدیریت ارزی” ترکیب نمایید.پول شما باید به عنوان تنظیم کننده ای برای اندازه گیری موفقیت یا شکست برنامه ریزی شماعمل نماید.

استادان “رادیکال” شما کاملا در اعتقادشان به ” مدیریت پولی .” در اشتباه هستند.این یک ایده دانشگاهی است که به راحتی می تواند کل سیستم توزیع و تولید شما را تخریب نماید. این بزرگترین درسی است که از اتحاد جماهیر شوروی، جایی که در آن ضرورت تلخ مبدل به تقوای رسمی در حوزه پولی شده است، استنتاج گردیده است.

عدم روبل طلای پایدار ، یکی ازدلایل عمده بسیاری از مشکلات اقتصادی و فجایع ما است. این غیر ممکن است که دستمزدها، قیمتها و کیفیت کالاها را بدون یک سیستم پولی استوار تنظیم کرد. روبل ناپایدار در سیستم شوروی به مانند در اختیار داشتن قالب های متغیر در یک کارخانه تسمه نقاله است. این کاربردی نخواهد داشت.

تنها زمانی که سوسیالیسم موفق به جایگزین کردن کنترل اداری بر پول گردد ، رهایی ارز با ثبات طلا ممکن خواهد گردید. سپس پول به ورقه های کاغذی معمولی مبدل خواهد گشت ، مانند بلیط های واگن برقی یا تئاتر. به همان اندازه که سوسیالیسم توسعه می یابد، این کاغذ ها نیز ناپدید می شوند، و کنترل بر روی مصرف فردی – چه توسط پول و یا دولت – دیگر ضروری نخواهد بود هنگامی که همه چیز برای همه بیش از اندازه کافی وجود دارد!

چنین زمانی هنوز فرا نرسیده است، اگرچه آمریکا قطعا قبل از هر کشور دیگری به آن دست خواهد یافت. تا آن زمان، تنها راه رسیدن به چنین موقعیتی از توسعه ، این است که معیار وتنظیم کننده ای موثر را برای کارکرد سیستم خود حفظ نمایید . در حقیقت، در طول چند سال اول ، یک اقتصاد برنامه ریزی شده نیاز به پول معتبر حتی بیشتر از آنچه که سرمایه داری قدیمی به آن احتیاج داشت، دارد. پروفسوری که واحد پولی را با هدف تنظیم کل سیستم کسب و کار ، تنظیم میکند، مانند مردی است که تلاش میکند که هر دو پای خود را همزمان از زمین بلند نماید.

آمریکای شورایی به اندازه کافی دارای موجودی طلا برای ایجاد ثبات دلارخواهد بود – سرمایه ای بی بها. در روسیه، ما در حال توسعه کارخانه صنعتی امان با ۲۰ و ۳۰ درصد در سال هستیم ، اما – بعلت روبل ضعیف – ما قادربه توزیع این افزایش به طور موثر نبوده ایم. این تا حدودی به دلیل آن است که ما اجازه داده ایم بوروکراسی ما نظام پولی ما را به یکسو نگری اداری مبدل نماید. شما از این ضرر در امان خواهید بود. در نتیجه شما تا حد زیادی درهر دوی افزایش تولید و توزیع از ما پیشی گرفته، به پیشرفت سریع در آسایش و رفاه بخشیدن به جمعیت شما منجر خواهد شد.

با این همه، شما نیاز ندارید که از تولید استاندارد ما برای مصرف کنندگان رقت بارمان تقلید نمایید.ما از روسیه تزاری میراثی فقیر با خود حمل کرده ایم ، دهقانانی از نظر فرهنگی توسعه نیافته با یک استاندارد پایین زندگی. ما می بایست کارخانه ها و سدهایمان را بر روی هزینه مصرف کنندگان خود بنا می نهادیم. ما تورم پولی مستمر و بوروکراسی هیولاگونه ای داشته ایم.

آمریکای شورایی نباید از روش های بوروکراتیک ما تقلید نماید. در میان ما عدم احتیاجات ضروری باعث شده است که تلاشی شدید برای یک قرص نان اضافه ، یک یارد پارچه اضافه توسط همگان صورت پذیرد. در این مبارزه ، بوروکراسی ما به مثابه یک سازشکار گام بجلو می نهد، به مثابه یک دادگاه حکمیت مطلق. از سوی دیگر،شما بسیار ثروتمند تر هستید و مشکل اندکی برای عرضه احتیاجات اولیه زندگی برای همه مردم خود خواهید داشت. علاوه بر این، نیازها، سلیقه ها و عادات شما هرگز اجازه نخواهد داد که بوروکراسی شما، درآمد ملی را تقسیم نماید. در عوض، زمانی که شما به جای منفعتهای خصوصی ، جامعه خود را برای تولید نیازهای انسانی سازمان دهید، کل جمعیت شما، خود را در اطراف روند و گروه های جدید متمرکر کرده، با یکدیگر مبارزه میکنند و از یک بوروکراسی مغرور و علبه اش بر آنان ممانعت می نمایند.

بنابراین شما می توانید از رشد بوروکراتیسم توسط عمل شوراها که میشود آنرا دموکراسی نامید،جلوگیری نمایید – انعطاف پذیر ترین فرم دولتی که تا به حال توسعه یافته است. سازمان شورایی نمی تواند به معجزه دست یابد ،اما باید به سادگی منعکس کننده اراده مردم باشد. شوراهای ما در نتیجه انحصار سیاسی یک حزب واحد، که خود مبدل به بوروکراسی شده است، بوروکراتیزه شده اند. این وضعیت از مشکلات استثنایی پیشگام شدن سوسیالیستی در یک کشور فقیر و عقب مانده ناشی گردید.

شوراهای آمریکایی اصیل و نیرومند خواهند بود بدون نیاز یا فرصت برای اقداماتی به مثل شرایطی که بر روسیه تحمیل شده است. سرمایه داران دوباره حیات نایافته شما، البته، هیچ جایی برای خود در وضعیت جدید نخواهند یافت. مشکل است که هنری فورد را به مثابه رئیس شورای دیترویت تصور نمود.

اما مبارزه گسترده مابین ذینفعان، گروه ها و ایده ها نه تنها غیر قابل تصور نیست – بلکه جتناب ناپذیر است. طرحهای یک ساله، پنج ساله، ده ساله توسعه کسب و کار; ، طرح های برای آموزش و پرورش ملی; ساخت و ساز خطوط اساسی جدید حمل و نقل; تحول مزارع; برنامه برای بهبود تجهیزات تکنولوژیکی و فرهنگی آمریکای لاتین; برنامه برای ارتباطات هواشناسی، اصلاح نژاد انسانی – همه اینها جدال ، مبارزه انتخاباتی نیرومند و بحث های پرشر وشوری را در روزنامه ها و در جلسات عمومی بر پاخواهد کرد.

حکومت شورایی آمریکا از انحصار مطبوعات توسط سران بوروکراسی شوروی روسیه تقلید نخواهد کرد. ضمن آنکه که حکومت شورایی آمریکا همه کارخانه های چاپ سازی ، کارخانه های تولید کاغذ و وسائل توزیع را ملی کرده، این امر می تواند یک اقدام کاملا منفی باشد. این به سادگی به معنی این است که سرمایه خصوصی دیگر قادر نخواهد بود تصمیم گیری کند که چه نشریاتی باید تاسیس شوند، آیا آنها باید مترقی یا ارتجاعی باشند، “مرطوب” و یا “خشک” مقدس کرایانه ویا پورنوگرافیک. حکومت شورایی آمریکا باید راه حلی جدید برای این سوال که چگونه قدرت مطبوعات در یک رژیم سوسیالیستی باید عملکرد داشته باشند، بیابد. این ممکن است بر اساس تناسب نمایندگی برای رای گیری در هر انتخابات شورلیی انجام شود.

بدین معنا حق هر گروهی از شهروندان در استفاده از قدرت مطبوعات ، بستگی به قدرت عددی آنها دارد – پرنسیپهای مشابه ای در مورد استفاده از سالن های جلسه بکار بسته خواهد شد، تخصیص زما ن برای وسایل ارتباط جمعی و غیره .

بنابراین مدیریت و سیاست انتشارات نه با دفترچه های بانکی فردی بلکه با ایده های گروهی تصمیم گرفته خواهند شد. این ممکن است محاسبه ای کمی از گروهایی کوچک اما مهم به حساب آید، اما این به سادگی بدان معنی است که هر ایده جدیدی مجبور خواهد شد، در طول تاریخ، حق وجودی خود را به اثبات رساند.

حکومت شورایی آمریکا می تواند برای پژوهش و اختراع، اکتشافات، نوآوریها و تجربیات در هر زمینه ای ، بودجه وسیعی اختصاص دهد. شما ازمعماران و مجسمه سازان متهور، شاعران غیر متعارف و فلاسفه بیباک خود غفلت نخواهید نمود.

در واقع،حکومت شورایی آینده آمریکایی ها،در آن زمینه هایی که اروپا تا کنون سر آمد شما بوده است، رهبری خواهد شد. اروپایی ها درک اندکی از قدرت تکنولوژی برای تاثیر گذاری بر سرنوشت انسان دارند و بخصوص از زمان بحران ، روش تمسخرانه برتری گرایانه ای نسبت به “آمریکایی،” اتخاذ کرده اند. با این حال، آمریکایی گرایی نقطه تفکیک واقعی قرون وسطی از دنیای مدرن است.

تا کنون فتح طبیعت آمریکا ، چنان بسیار خشن و پرشور بوده است که شما مجالی برای نوسازی فلسفه خود و یا توسعه اشکال هنری خود نداشته اید. از این رو شما به تعلیمات هگل، مارکس و داروین دشمنی ورزیده اید. سوزاندن آثار داروین توسط بابتیستهای تنسی تنها بازتابی ازخام دستی امریکایی و دوست نداشتن اصول تکامل است. این نگرش محدود به موعظه گران شما نمی شود. این هنوز بخشی از هویت عمومی فکری شماست.

بیخدا یان و همینطور Quakers شما عقل گرایان مصممی هستند. و عقل گرایی خود توسط تجربه گرایی و اخلاق گرایی تضعیف می شود. این هیچ قدرت و انرژی بی رحم خردگرایان بزرگ اروپا را ندارد. بنابراین روش فلسفی شما حتی از سیستم اقتصادی و نهادهای سیاسی شما کهنه تر است.

امروز، شما کاملا غیرآماده، مجبور به رویارویی با این تضادهای اجتماعی که در هر جامعه ای بدون انتظار رشد می نماید،شده اید.شما طبیعت را با استفاده از ابزارهایی که نبوغ مبتکرانه شما ایجاد کرده است،تسخیر کرده اید،اما تنها درمی یابید که ابزارهای شما ،هیچ کاری بجز نابودی شما نکرده است. بر خلاف تمام امیدها و آرزوهای شما، ثروت غیر قابل تصور شما، بدبختی عیر قابل تصوری را به وجود آورده است. شما کشف کرده اند که توسعه اجتماعی فرمول ساده ای را دنبال نمی کند. از این رو شما به زور به مدرسه دیالکتیک داخل شده اید – که بمانید.

هیچ راه برگشتی از این نوع تفکر وعملکرد که در قرون هفدهم و هجدهم متداول بوده است وجود ندارد.

ضمن آنکه کله خشکان رمانتیک آلمان نازی رویای بازگرداندن نژاد قدیمی جنگل تاریک اروپا را به اصل پاکش، یا ترجیحا به کثافت اصلی اش ، در سر می پرورانند، شما آمریکایی ها، پس از چنگ انداختن بر ماشین آلات اقتصادی و فرهنگ خود ، روش های واقعی علمی ای را در حل اصلاح نژادی بکار خواهید بست . برای اولین بار در طی یک قرن، ازدیگ آمیختگی نژادهای مختلف شما نسل جدیدی از بشریت به بیرون خواهد آمد- که بدرستی شایسته نام انسان است.

http://en.wikipedia.org/wiki/Procrustes

http://www.marxists.org/archive/trotsky/1934/08/ame.htm

 


 
گروه اینترنتی قلب من